آینده‌ای که از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است

در سال 1425 در 66 سالگی توی کافه خودم در فومن نشستم و دارم مهمترین اتفاقات حدود 20 سال اخیر رو بدون فیلتر و تحریف براتون مرور می‌کنم:

جنگ‌های روسیه و اکراین، اسرائیل و فلسطین، چین و تایوان، کره شمالی و کره جنوبی، آذربایجان و ارمنستان رو پشت سر گذاشتیم و کشورها بالاخره به سلطه‌گری و دست درازی خودشون به سایرین پایان دادند. اتحادیه اروپا منحل شد و کشورها به صورت مستقل تصمیم می‌گیرند. بیشتر کشورها به انرژی هسته‌ای دست یافته‌اند. ولی خداروشکر قسمت نشد که ازش استفاده کنند. ترکیه و اسرائیل به صورت کشور مستقل وجود ندارند. تعدادی از کشورهایی که ارزش پولی پایینی داشتند و اسباب‌بازی قدرت‌های بزرگ بودند از هم متلاشی شدند(تعداد کشورها کم شده است). پوتین از دنیا رفت و ترامپ خیلی پیر شده است. در امریکا خبری از دو حزبی ها نیست. قدرت و تکنولوژی در جهان، تقسیم عادلانه‌تری پیدا کرده است. انقلابی اقتصادی، در کشورهای عربی مثل عربستان و امارات و عمان صورت گرفته و خاورمیانه به قطب جدید و تأثیرگذار تبدیل شده است.

ایران به کمک دیپلماسی و شرکای تجاری خود، در خاورمیانه و بالابردن توان خودش در زمینه تکنولوژی و تولید ناخالص ملی جایگاه خوبی در جهان دارد.

با توجه به اثرات جنگ‌ها و دگرگونی‌های زیست محیطی، تعداد انسان‌ها تقریباً 3/1 شده و 50 سال، میانگین سنی در کشورها شده است. از تولد جدید خیلی خبری نیست و به جای فرزندآوری و حیوانات خانگی، رباط‌ها جایگزین شده‌اند.

من، اینجا، توی کافه به جای پرسنل، 3 تا رباط بامزه دارم. یکی از اونها سفارش میگیره و 2تای دیگشون باریستا هستن. البته زمینه قهوه خیلی کم شده و به سختی میتونیم تأمینش کنیم. روی یکی از باریستاها برنامه آشپزی نصب کردم و جدیداً میتونه اسنک با گوشت مصنوعی با سس مخصوص سرآشپز برای مشتری‌ها سرو کنه.

دیگه از نفت و گاز به عنوان اولویت اول انرژی کشورها که دعوا سرش بود خبری نیست و انرژی های تجدیدپذیر جایگزین شده است. محیط زیست رسماً از بین رفته و دیگه منابع طبیعی مثل قبل در دسترس نیست. نسل خیلی از حیوانات از بین رفته و ذاعقه انسان‌های محدودی که در دنیا وجود دارند دچار تغییرات جدی شده است. رسماً از گوشت و مرغ و ماهی دیگه به شکل قبل خبری نیست.

کسب و کارهایی که به صورت اصناف بوده‌اند مرتب کوچک و کوچک‌ترشده‌اند و رسماً انتخاب‌ها از طریق خرید حضوری نیست. تأمین‌کنندگان کالا و خدمات با توجه به توسعه هوش مصنوعی میدونن کی، با چه حجم یا تعدادی و با توجه به موجودی پول مشتری، سفارشات رو ارسال یا خدماتشان را ارایه کنند. در مورد لوازم و تجهیزات هم انقدری مالکیتی نیست. بیشتر در اجاره است و وقت خرابی، رباط مربوطه با اشتراکی که داریم رفع عیب یا جایگزین می‌کند.

ریال و دلار و پوند و بقیه ارزها بیشتر به کلکسیون خانگی تبدیل شد. ارز دیجیتال مرجع انتقال پول برای کسب و کارها و تجارت شده است. در دولت‌ها و حاکمیت کشورها دیگر تصمیم‌گیری‌های جزء طرف دولتمردان نیست و در سایه دموکراسی، خیلی ملموس خود مردم در حال اداره کشور هستند. یا بهتر بگویم تکنولوژی، کنترل تقریباً 70 درصد امور را در دست گرفته است.

محل مهد کودک و مدرسه و دانشگاه‌ها به کارخانه و محل تولیدی تبدیل شده و یادگیری و توسعه دانش دیگر خیلی اهمیت ندارد چون رسماً خیلی از کارها و اقدامات به صورت روتین و اتوماتیک توسط تکنولوژی و عوامل غیرانسانی صورت می‌گیرد.

دیگر هر خانواده به تعداد نفرات ماشین ندارند. ایران خودرو و سایپا و سایر کمپانی‌های تولید خودرو داخلی تعطیل شده‌اند و واردات خودرو هم بدلیل کم شدن تقاضا، به صورت محدودی صورت می‌گیرد. جابه‌جایی و حمل و نقل شهری زیرزمینی شده و سفرهای بین شهری از طریق هوایی انجام می‌شود.

فردگرایی به شکلی توسعه پیدا کرده است که دیگر جوامع خانواده‌ها نهایتاً 2 تا 3 نفره است. ازدواجی در کار نیست و تعهدی وجود ندارد. احساس دیگر خریداری ندارد و همه چیز در سایه عقل و منطق در حال توسعه است.

جاده شمال و جنوب دیگر مثل قبل نیست که تا تعطیل شد همه جاده‌ها رو بغل کنند و در صف بستنی دهاتی جاده چالوس انتظار بکشند. انگیزه دیگر در اجتماع رنگ میبازد. اینگونه صرفاً تفریح، خوابیدن و خوردن است.

خیلی از کسب و کارها بدلیل عدم توجیه اقتصادی تعطیل شده‌اند و خیلی از منابع انسانی شرکت‌ها و سازمان‌ها اخراج شده‌اند.

یک میلیون مسکن ساخته شده دولت‌های قبلی بدلیل عدم سکونت دائم و جابه‌جایی‌های زیاد به کار نیامد و نخواهد آمد. فضای مسکن، صرفاً محلی برای استراحت خواهد بود تا برای زندگی خانواده. بدلیل از دست دادن ارزش مسکن، تعداد خانه‌های خالی از سکنه زیاد شده است و قالب استفاده از این محصول بیشتر به صورت اجاره‌ای انجام می‌شود.

نتیجه‌گیری:

در جامعه‌ای که فردی‌گرایی در حال افزایش است و انسان‌ها به صورت فردی فکر می‌کنند، تصمیم می‌گیرند، برنامه‌ریزی می‌کنند و اجرا خواهند کرد؛ انگیزه‌ای برای مشارکت خودمان و به مشارکت‌گرفتن افراد وجود نخواهد داشت.

در این جامعه بدلیل کم‌شدن تخصص از ساحت انسانی و انتقال آن به تجهیزات جایگزین به لطف تکنولوژی، انگیزه‌ای برای کسب دانش و تلاش برای رقابت وجود نخواهد داشت و اعتماد به نفس به پایین‌ترین سطح خود خواهد رسید.

در کسب و کارهای سنتی بدلیل عدم مزیت رقابتی و منجر شدن به تعدیل نیروهای انسانی، بی‌فایده‌انگاری، بی‌علاقگی، تعلق داشتن به گروه، انفعالی بودن و عدم رغبت به هدف‌گذاری وجود خواهد داشت.

در ساحت تکنولوژی و بالابودن سطح اعتماد به این بستر، دیگر انگیزه‌ای برای اعلام نظر، تمایل به اکتشافات فردی حادث نخواهد شد و از طرفی شاهد بالارفتن روحیه آسایش‌طلبی، عدم ریسک‌پذیری، نبود احساس وظیفه خواهیم بود.

بدلیل بالارفتن سطح کنترل در محیط کار و زندگی از طریق ابزار؛ تعاملات گروهی و مشارکت در جمع بدلیل وجود حس تنش‌زایی‌، حس قضاوت‌شدن، ترس از کمبود دانش، عدم تأثیرگذاری در جمع، کاهش خواهد داشت.

و در آخر بدلیل کارکرد تکنولوژی در مقابل کارکردهای انسانی، حس نوع‌دوستی کاهش پیدا کرده و نگاه‌های یک‌سویه تقویت خواهد شد.

اینجا در شمال کشور در این کافه من روزانه 200 الی 300 مشتری دارم که خیلی‌هاشون به خاطر قهوه به این کافه مراجعه نمی‌کنند و بدنبال مصرف نوعی دارو هستن که بتونن مدتی سرگرم بشن و تمرکز کنند.